سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مردم فرزندان دنیایند ، و فرزندان را سرزنش نکنند که دوستدار ما در خود چرایند . [نهج البلاغه]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :16
بازدید دیروز :51
کل بازدید :127890
تعداد کل یاداشته ها : 85
103/2/15
6:4 ص
موسیقی
مشخصات مدیروبلاگ
 
فاطر[79]
یا علی رفتم بقیع اما چه سود! هرچه گشتم فاطمه آنجا نبود! یا علی قبر پرستویت کجاست؟ آن گل صد برگ خوش بویت کجاست؟ هر چه باشد من نمک پرورده ام دل به عشق فاطمه خوش کرده ام حج من بی فاطمه بی حاصل است فاطمه حلال صدها مشکل است من طواف سنگ کردم، دل کجاست؟ راه ها پیموده ام، منزل کجاست؟ کعبه ی بی فاطمه مشتی گل است قبر زهرا کعبه اهل دل است

خبر مایه

تو ساکنان کاخ سیاه را شاد می کنی و من صاحب دلشکسته ی خیمه سبز را!
تو جمهوری ایرانی می گویی و می خواهی اسلام را در این سرزمین نابود کنی!
من جمهوری اسلامی می گویم و می خواهم تا اسلام را به تمام جهان گسترش دهم!
تو الله اکبر می گویی  و حکومت شیطان اکبر می خواهی! من الله اکبر می گویم و کاخهای شیاطین را به لرزه درمی آورم!
تو بزرگ شده پارتی هستی و من رشد یافته هیئت حسین(ع)!
تو با نعره های مایکل جکسون به هیجان می آیی و با من با نوای یا حسین(ع) شور می گیرم!
تو از کنار عکس شهدا بی احساس می گذری ، اگر فحش ندهی!
و من در کنار عکس شهدا می خندم و گریه می کنم!
تو برای تخریب آمده ای و من برای ساختن!
تو را به دروغ از هیولاهای خیالی ترسانده اند و ترس در قاموس من جایی ندارد.
تو تنفر را فریاد می زنی و من علاوه بر تنفر ، نور عشق و محبت می پراکنم.
تو رپ می خوانی و من ندبه !
تو در انتظار usa  هستی و من در انتظار خورشید کعبه!
تو رو بسوی غرب داری و من رو بسوی آسمان!
تو در آروزی لندنی و من در فکر شلمچه!
تو در فکر پناهندگی هستی و من در فکر پناهندگان!
تو با کرشمه دخترکانی در تظاهرات به شور و هیجان می آیی و من با لبخند مادر سادات!
تو در حلقه شیاطین جن و انسی و من در پناه شهدا و فرشتگان!
فریاد تو از فشار غرایز انباشته است و فریاد من از عشق متراکم!
تو تجسم جنبه حیوانیت انسانی و من دوست دارم تجسم کمال انسان باشم.
تو غم فردا نداری از لطف پدر مایه دار و من پدر ندارم!
تو خود را فیلسوف و علامه می دانی و من خود را شاگرد مکتب اهل بیت(ع)!
تو مرا تا حد کشتن می زنی و من تو را در آغوش می گیرم!
تو مرا دشمن می دانی و من تو را برادر!
تو خود را قهرمان می پنداری و من خود را وامدار!
تو تیپ فشن  و مایکل جاکسون  می زنی و من تیپ شهید همت!
تو از امام دم می زنی و عکسش را پاره می کنی!
و من از خجالت و شرم آب می شوم!
تو دشمن را شاد می کنی و من دشمن را جان به لب!
تو با نفرت نگاهم می کنی و من با لبخند!
تو همه چیز داری ، ماشین و ویلا و ثروت و من ، فقط خدا!
تو صاحب خانه ای و من مستاجر!
تو محرومین جهان را می ترسانی و من مستکبرین را!
تو مستکبرین را شاد می کنی و من پابرهنگان را!
قبله تو کجاست؟ کاخ سیاه و قبله من ... کربلای حسین(ع)!
تو نمیدانی چه می خواهی و من ..... ظهور مهدی فاطمه(عج) را!
تو در حبس ، از ترس اقرار می کنی و من تا پای مرگ برآرمانهایم ایستاده ام!
تو در عزای فاطمه(س) به بهانه انتخابات  مختلط می رقصی و من گونه ام را به یاد مادر نیلگون می کنم!
تو سبز را بر گردن سگ و گربه می بندی و من برای این سبز حاضرم خون سرخ بدهم!
تو اگر مرا به چنگ آوری می کشی و من تو را  برادرانه در آغوش می گیرم!
تو مرگ مرا می خواهی و من آزادگی تو را
تو چرا آمده ای ؟ به دروغ بزرگانت و من چرا؟!... به دعوت وجدانم!
بزرگان تو کجایند؟ در کاخ و ویلا و بزرگان من .... مثل همه ما، ساده و بی ریا!
بزرگان تو چگونه تو را می نگرند ؟ به چشم موجودی که بهترین ابزار است و بزرگان من، مرا عاشقانه دوست دارند!
تو اهل کجایی؟ لندن و من .... اهل کربلا
تو مستضعفین را انسان نمی شماری و رای شان را باطل!
و من زیر بار حرف زور نخواهم رفت!
تو سبز را بر تن رقاصه گان و خوانندگان کردی و من سبز مقدسم را آزاد خواهم کرد!
تو در میان خنده دشمنان عاشورا را اسیر شیاطین می کنی و من در عاشورای مهدی(عج) عالم را آزاد خواهم کرد!
تو دشمنان را می خوانی و من دشمنان را می رانم!
در عاشورا دشمنان حسین مظلوم(ع) در کاخ سیاه و زرد برای تو دست تکان می دهند و هورا می کشند و من همچنان بر مظلومیت حسین(ع) اشک می ریزم!
تو در حرم اهل بیت(ع) در محرم حسین بر زمین پای می کوبی و فرزندش را یزید می خوانی و من جانم را آماده کرده ام تا در مصاف یزیدیان کاخ سیاه ، حامیان تو به حسین (ع) هدیه کنم.
تو ذره ای به حرفهایت اعتقاد نداری و من مجسمه اعتقادم!
ترس و اضطراب از نگاه تو می ریزد و نگاه خشم آلود من جهانخواران را به اضطراب می آورد.
تو برای حسین(ع) چه کرده ای ؟! هیچ
و من ...... خودش می داند!
تو در هنگامه حمله دشمنان کجا بودی؟ در تفریح و تحصیل
و من ...... شبانه روز بیدار در خط مقدم! در آرزوی شهادت!
تو ایران را چگونه می خواهی ؟! زیر پای دشمنان
و من ، سرافراز تا ظهور مهدی صاحب الزمان(عج)
تو مستضعفین را چگونه می نگری ؟ بیچارگانی قابل ترحم که بیجا کرده اند به احمدی نژاد رای داده اند!
.... و من خادم و شرمنده آنها!
تو خود را با وجود اندک بودن ،بیشمار می خوانی و همه می خندند !
و من از خیل بیشمار دشمنان که برای حمایت تو آمده اند باکی ندارم!
شیاطین انس و جن در انتظار تواند تا بلکه آتشی بیفروزی!
شهدا و امامشان ، مستضعفین و منجی شان در انتظار منند ، تا مهیا شوم!
با این همه من تو را دوست دارم و می دانم که روزی بسویم خواهی آمد ، روزی که فضاحت طلحه و زبیرها را ببینی و فریب خوردگی خود را....ای کاش آن روز که امام حقیقت طلوع می کند من و تو در کنارهم و در کنارش باشیم نه در مقابلش.