پروردگارا با کدامین زبان شکر نعمتت گویم که پشت پنجرهی هر رمضان باز هم به خوب نشدن خودم مینگرم...
شبهای قدر یادتان به خیر که هرچه التماس کرده باشم به انوار خدا، ائمهی اطهار علیهم السلام باز هم کم است... خدایا به قداست این محبان خالصت از گناهان ما در گذر...
باز هم نجوای زلال امام صبور...امام زین العابدین علیه السلام، که به برکت بیان مبارکشان دلهای ما دست از سفرهی شوم شیطان برمیدارد و بر خوان الهی مینشیند...
معبودا تو را سپاس به خاطر امامی که دلسوزمان بودند و برایمان دعاهایی به یادگار گذاشتند که التیام دلهای ترک خورده از گناهمان شد...
چه زیبا نوشتید ای پیشوا... چه عاشقانه خدایتان را خواندید... و چه نیکو به من یاد دادید رسم وفاداری به معبودم را...
آنگاه که خواندید او را با جملاتی که زلال ترین چشمهی حیات در کنارش شرمگین میشود... عرفان کلامتان تا آسمانی اوج گرفت که سرو در برابرش سر بر سجده میساید...
ای مهربان امامم... به خاطر کدامین گناهتان این گونه در کوی دوست اعتراف کردید؟ که من از خواندنش هیچ ندارم برای گفتن جز هق هقی از سر عجز برگرداندن لحظههای گناه...
معصوما... شرمنده ام که با خواندن لوح اعتراف به گناه که به من آموختید، باز هم سراغش رفتم و همدست شیطان لعین شدم....
آقای من... شرمنده ام...اما جز شما و خاندان شما شفیعی مرا نیست تا قیامت برایم یوم الحسرة نشود...
شیرینی ذکر خدا را با جام دعایی که به ابوحمزه آموختید، جرعه جرعه به من نوشاندید...امامم سپاس میگویم خدایی را که شما را برای هدایت دل ما به ولایت رسانید...پروردگارا حب اهل بیت را در دل ما دوچندان نما... و شعف حقیقی را با ظهور آخرین حجتت به دلمان عطا کن...
آمین یا رب العالمین